ماجرای یک سوختگی
آن شب مستقیم به اورژانس رفتم. سوختگی پایم درجه سه بود و درد امانم نمیداد. انتظار داشتم فورا پزشک بالای سرم بیاید، دارویی بدهند یا دستکم کاری کنند تا تب و درد کمتر شود. اما همه چیز در یک پانسمان ساده خلاصه شد. پرستار گفت چهار روز بعد برای تعویض پانسمان مراجعه کنم. نه دارویی دادند، نه آنتیبیوتیک، هیچ. فقط بعد از پرداخت یک میلیون و هشتاد هزار تومان، بانداژ کردند و تمام.
سیمین برادران- یک هفته است توان راه رفتن ندارم. ماجرا ساده شروع شد؛ خبرنگارم و برای رسیدن به موقع به مصاحبه، سوار موتور شدم. بر اثر یک اشتباه، پایم به اگزوز چسبید و به شدت سوخت.
آن شب مستقیم به اورژانس رفتم. سوختگی پایم درجه سه بود و درد امانم نمیداد. انتظار داشتم فورا پزشک بالای سرم بیاید، دارویی بدهند یا دستکم کاری کنند تا تب و درد کمتر شود. اما همه چیز در یک پانسمان ساده خلاصه شد. پرستار گفت چهار روز بعد برای تعویض پانسمان مراجعه کنم. نه دارویی دادند، نه آنتیبیوتیک، هیچ. فقط بعد از پرداخت یک میلیون و هشتاد هزار تومان، بانداژ کردند و تمام.